یادداشت | نقدی بر سخنان بازیگر "عشق ثگی"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، "برای من جالب است که مردم بیایند و ببینند و بگویند که من چقدر در سگ بودن موفقم."
این جمله ای است که بازیگر نقش سگ درباره نمایشی با عنوان "عشق ثَگی" بیان کرده است.
در خلاصه این نمایش آمده است: آدمایی که حیوون درونشون رو قبول می کنن میتونن با حیوونای دیگه کنار بیان.
دلیل این رفتارها چیست؟
این یادداشت سعی می کند گوشه ای از این مسئله را واکاوی کند.
توجه داشته باشیم که حیوانات در زندگی انسان آثار بی شمار و فایده هایی گوناگون دارند. خداوند متعال با آفرینش حیوانات و تسخیر آنها به دست انسان، نعمت های فراوانی را شامل حال فرزندان آدم ساخته است.
قرن هاست که بشر در حمل و نقل بار و مسافر و نیز در کشاورزی و آبرسانی از حیوانات اهلی بهره میبرد.
افزون بر این در قرآن کریم سورههایی به نام برخی حیوانات وجود دارد که پیوند نزدیک زندگی انسان با حیوانات را نشان می دهند.
وظایف و حقوق تعامل انسان با حیوان، احکام رسیدگی به نیازهای حیوانات نیز از مسائل مهم و مورد تأکید دین است.
حتی اسلام درباره نگهداری یا منع نگهداشتن حیوانات نیز حرف های جدی و دقیق دارد تا جایی که نسبت به گوسفند، شتر، اسب و کبوتر توصیه مثبت دارد؛ اما از نگهداری و نزدیک شدن به سگ پرهیز می دهد.
با همه آن چه گفته شد معلوم می شود که هدف از این تعامل می تواند و باید، به خدمت گرفتن اصولی و صحیح حیوان برای گذران زندگی انسان باشد و لازمه این کار رعایت شرایط و ضوابط قانونی است. به طور مثال در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره رعایت توان حمل بار توسط حیوان تأکید شده است و در برخی روایات از دشنام دادن به حیوانات نهی شده است.
نگهداری از حیوان تا جایی که انسان را به رشد می رساند خوب و ضروری است؛ اما از یک مرز که عبور کند و به حد شیفتگی مضاعف برسد می تواند منجر به فرونشست جامعه بشود.
همین چند وقت قبل بود که یکی از بازیگران سینما و تلویزیون در صفحه شخصیاش تصویری منتشر کرد از سگی در کنار سجاده نماز و با ادبیاتی که مخصوص برخی سلبریتیها است نوشت: "خدایا خلقتت رو شکر خدا جانم یک سوال چجوری میشه که سگ این موجود بدون تفکر میفهمه که نباید وارد حریم من و تو بشه و میشینه فقط نگاه می کنه اونوقت انسان این مغز متفکر دم به دقیقه حریم زندگی هم نوعش رو شخم میزنه؟! خدایا این موجود می فهمه رو سجاده ی من نمیاد."
شاید او در ظاهر می خواست با این کار به نقض حریمهای اجتماعی اعتراض کند؛ اما در واقع برای دیده شدن و دوری از مرگ اجتماعی سعی می کند پشت سر سگ پنهان شود و او را واسطه کند.
در اقدامی دیگر یکی از هنرپیشه های با سابقه ویدیویی از سخن گفتن با سگش منتشر کرد که به او می گوید: "سفارش ما را به خدا بکن، به هممون رحم کنه. خب؟" سپس سگ را میبوسد و می گوید: "دوست داشتن واقعی بدون هیچ توقعی".
با این حرکت در واقع به مخاطبانش القا می کند که دیگر زمانه تعامل با انسان به پایان رسیده و باید برای تأمین نیازهای روحی و حتی جسمی خودمان سراغ حیوانات _به خصوص سگ ها_ برویم.
تأیید این ادعا سخنان مدیر یک کلینیک تخصصی خدمات روانشناسی است که میگوید: "برخی افراد که دنبال نگهداری از حیوانات در خانه هستند، افرادی انزواطلبند که با هنجارشکنیهایی چون نگهداری از حیوانات دنبال جلب توجه اجتماعی هستند".
سهراب محمودی صحبتهایش را با اشاره به مشکلات روحی و روانی این افراد ادامه میدهد و میافزاید: "گرایش به نگهداری حیوانات و انس با حیوانات بیشتر از سوی افرادی دنبال میشود که در کنترل درونی خود ضعف دارند و چون دنبال کنترل بیرونی وجود خود هستند، به سمت و سوی نگهداری از حیوانات و حضور اجتماعی همراه با این حیوانات در میان مردم میروند، غافل از اینکه وابستگیشان به این حیوانات خود عامل ابتلایشان به مشکلات روحی و جسمی بیشتر اعم از ضعف بینایی، شنوایی، اختلالات خواب و بیماریهای عاطفی و افسردگی خواهد شد".
برای نویسنده مهم است که چه انگیزه ای سبب می شود این جملات در ساحت هنر به جامعه تزریق شود: "برای من جالب است که مردم بیایند و ببینند و بگویند که من چقدر در سگ بودن موفقم."
شاید بازیگر و هنرپیشه ما در نشان دادن انسان بودن به مخاطبانش نفعی نمیبیند یا نمی تواند احساس آنها را برانگیزد و خود حقیقی اش را برجسته کند؛ بنابر این تصمیم می گیرد در پایین تر حدی که تصور می شود در لباس سگ ظاهر شود و با سگ بودن به مخاطب نزدیک شود. این برداشت وقتی تقویت می شود که این نمایش می خواهد بگوید برای ارتباط با حیوانها باید حیوان درونت را قبول کنی و بپذیری.
خلاصهاش این است که تعدادی از آدمهای جامعه ما ترجیح میدهند که برای زندگی بهتر و حتی برای ارتباط با حیوانات ، سگ شدگی و حیوان شدگی را تجربه کنند و این آغازی است بر پایان کرامت بشر./918/ی703/س
محمدهادی سمتی